محل تبلیغات شما

خرم آن روز کزین مرحله بربندم بار


پ.ن: واقعا میفهمم چقدر درجا زدن کسل باره! حتی اگر تو همه ابعاد زندگی خوب باشی وقتی یه چیزی هست که خودت میدونی توش میلنگی و میبینی بازم میلنگی و تصمیم میگیری درستش کنی و میبینی بازم میلنگی واقعا میفهمم درجا زدن چه حالی داره وقتی زیاد طول بکشه!


معمولا تو موضوعات مادی میفهمم یا مسیر رو باید عوض کنم یا از یه روش دیگه برم یا کلا بفهمم این مسیرم نیست گاهی خیلی سخت بوده و آخرش با نمره  نه چندان بالایی پاس شدم. مثل درسی مثل اسمبلی که جون منو گرفت تا پاس شد! و بدون اغراق دست کم  یکبارشو مطمئن بودم باید پاس کنم! (سه دفعه امتحان دادم! و البته اینم بگم هر سه بار با سرسخت ترین استاد کلاس برداشتم.!!)


ولی راجع به  موضوع  اخلاقی  مثل قضاوت نکردن دیگران، کنترل خشم، . نمیدونم چیکار کنم! قدیمم اینجور نبودم.یعنی مساله ام انقدر حاد نبود. میدونی مثل چی. مثل اینکه وقتی خیلی بهت سخت بگیرن و یه امتحانی رو ده بار بیافتی آخرش دیگه اعتماد به نفسشو نداری پاسش کنی. یا انقدر وسواس و استرس به خرج میدی که نمره ایی که باید رو نمیگیری. الان اون حالم! نمیدونم با این دو معظل چیکار کنم و کاملا داره تو ذهنم بزرگتر از چیزی که هست میشه، انقدر که اعتماد به نفسمو در توانایی من واسه مبارزه رو کاملا میاره پایین!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها